به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: با وجودی که اولین اتهامهای اردوغان در کودتای اخیر به آمریکا و مقامات نظامی آن بود ولی نمیتوان تصور کرد و یا هیچ استدلال قابل قبولی برای جدایی بین اردوغان و آمریکا وجود ندارد. ولی باید به این سوال پاسخ داد که روند فعلی در سردی روابط با کاخ سفید تا کجا ادامه مییابد؟
اردوغان بخوبی میداند که آمریکا از ابزارهای مختلفی در ترکیه برخوردار است و فشارهای مستقیم و غیرمستقیم به اردوغان برای متعادل و همسو کردن بیشتر وی با مطالبات آمریکاست. از سوی دیگر اردوغان قصد دارد قابلیتهای خود را تحکیم و به آمریکا نشان دهد تا آمریکا از رویکرد، نشان دادن جریانهای جایگزین دست بردارد و اردوغان را بپذیرد. لذا از بین سه مؤلفه امنیت، اقتصاد و سیاست خارجی، دو مؤلفه اول برای اردوغان اهمیت و اولویت دارند تا بتواند در عرصه سیاست خارجی با آمریکا از آنها استفاده کند. این پدیده در تعامل با دیگران معکوس است و اردوغان در روابط با روسیه و ایران و احتمالا سوریه، برای سامان دادن به امنیت و اقتصاد خود، باید در سیاست خارجی نرمش نشان دهد، که حاصل رویکرد اردوغان در سنپترزبورگ، این را نشان میدهد و در سفر ظریف به ترکیه نیز تا حدودی تکرار شده است. این نرمش سیاسی از سوی اردوغان، با رویکردهای آمریکایی هم منطبق است و یا فاصله چندانی ندارد.
پذیرش همکاری در بستن مرزها به روی داعش و یا همکاری در مبارزه با آن و یا کاستن از حضور تکفیریهای قفقازی، با آنچه در شمال شرق سوریه و توسط آمریکا میگذرد، مطابقت دارد.
اساسا اردوغان برای حفظ موقعیت خود و بقای در قدرت از یکسو باید اقتدار امنیتی در داخل را نشان دهد که بدون کمترین ملاحظهای و با گستردگی در مقابل آلترناتیوهای احتمالی در حال اجراست و هم بخش نظامیان و نیروهای امنیتی را در بر میگیرد و هم رجال فرهنگی و سیاسی را شامل میشود. اهرم دوم حفظ قدرت برای اردوغان ساماندهی به اقتصاد متزلزل ترکیه است که به دلیل سیاست خارجی پر ریسک، آسیب دیده است. لذا سیاست مشت آهنین در داخل به همراه آرام کردن مناسبات دو جانبه با روسیه، ایران و یا عراق، انرژی قابل توجهی به اقتصاد ترکیه خواهد بخشید. از آنجا که اسلامگرایی مطلوب آمریکاییها در منطقه، اسلامگرایی وهابی و تکفیری است، جریان انحرافی در اولویت آمریکا قرار ندارد ولی نباید برای اسلام وهابی مزاحمت ایجاد کند و یا در رقابت با آن قرار گیرد. به همین دلیل اردوغان علیرغم تهدیدات خود در مقابل اروپاییها، قصد جدی برای مصوب کردن قانون اعدام ندارد و حداکثر از اهرم مهاجران سوری در مقابل اروپا استفاده خواهد کرد تا امتیازهای مطلوب از اروپا را دریافت کند و اردوغان در شرایطی نیست که امروز وارد یک چالش جدی با اروپا شود و بخش مهمی از اقتصاد و صنعت و امنیت بانکی خود را با بیثباتی روبهرو کند.
اگر اردوغان به دلیل شرایط امروز ترکیه و آسیبپذیریهای امنیتی خود، مقداری از نقش فعال بیبدیل در حمایت از تکفیریها و لجستیک آنها را بکاهد، میتواند برای حل بحران سوریه نقش ایجابی داشته باشد و هرگونه مانور بر روی کاهش حمایت از داعش، را باید فریبکاری دانست چرا که مسئله اصلی امروز در سوریه جریانهای تکفیری همپیمان با جبهةالنصره است که با نام جبهه فتحالشام تغییر نام پیدا کرده است و ترکیه نیز حتی در درگیریهای اخیر جنوب غربی حلب در هماهنگی و همکاری فعال با آنها بوده است.
لذا سیاست خارجی دکتر ظریف که مطالبهگری روشنی در سفر به ترکیه ندارد، نباید،گسترش مناسبات دوجانبه را بدون متعادلسازی ترکیه در سوریه و نقش حمایتی از تکفیریهای القاعدهای در نظر بگیرد.
همانگونه که عادیسازی روابط با روسیه، تدریجی و در مقابل گامهای عملی ترکیه در سوریه و یا مطالبات امنیتی روسهاست، گسترش روابط دوجانبه با ترکیه باید فرمول جدید تجاری دوجانبه و امنیتی در سوریه به اجرا درآید.
اگر تأمین امنیت داخلی ترکیه در مقابل جریانهای کودتایی - آمریکایی، اولویت اصلی اردوغان است اهرم اقتصادی که در ساماندهی مناسبات با روسیه،ایران و عراق و برخی حوزههای دیگر شکل میگیرد تا اردوغان را در مقابل اروپا و آمریکا، مستحکم نشان دهد، نباید بدون ما به ازاء تقدیم شود.
اردوغان در مناسبات با رژیم صهیونیستی، به خوبی میداند که صهیونیستها با اسلامگراهای آمریکایی و یا وهابی روابط عمیقتری داشته و دارند و با جریانهای سیاسی و یا قومی هم همین قاعده از سوی صهیونیستها دنبال شده است و لذا روابط اخیر با رژیم صهیونیستی در سقف "دفع شرّ" صهیونیستهاست و اردوغان نمیتواند، صهیونیستها را شریک قابل اعتماد خود بداند و از آسیب آنها، خود و حکومت اخوانی را در امان بداند.
اردوغان بخوبی میداند که آمریکا از ابزارهای مختلفی در ترکیه برخوردار است و فشارهای مستقیم و غیرمستقیم به اردوغان برای متعادل و همسو کردن بیشتر وی با مطالبات آمریکاست. از سوی دیگر اردوغان قصد دارد قابلیتهای خود را تحکیم و به آمریکا نشان دهد تا آمریکا از رویکرد، نشان دادن جریانهای جایگزین دست بردارد و اردوغان را بپذیرد. لذا از بین سه مؤلفه امنیت، اقتصاد و سیاست خارجی، دو مؤلفه اول برای اردوغان اهمیت و اولویت دارند تا بتواند در عرصه سیاست خارجی با آمریکا از آنها استفاده کند. این پدیده در تعامل با دیگران معکوس است و اردوغان در روابط با روسیه و ایران و احتمالا سوریه، برای سامان دادن به امنیت و اقتصاد خود، باید در سیاست خارجی نرمش نشان دهد، که حاصل رویکرد اردوغان در سنپترزبورگ، این را نشان میدهد و در سفر ظریف به ترکیه نیز تا حدودی تکرار شده است. این نرمش سیاسی از سوی اردوغان، با رویکردهای آمریکایی هم منطبق است و یا فاصله چندانی ندارد.
پذیرش همکاری در بستن مرزها به روی داعش و یا همکاری در مبارزه با آن و یا کاستن از حضور تکفیریهای قفقازی، با آنچه در شمال شرق سوریه و توسط آمریکا میگذرد، مطابقت دارد.
اساسا اردوغان برای حفظ موقعیت خود و بقای در قدرت از یکسو باید اقتدار امنیتی در داخل را نشان دهد که بدون کمترین ملاحظهای و با گستردگی در مقابل آلترناتیوهای احتمالی در حال اجراست و هم بخش نظامیان و نیروهای امنیتی را در بر میگیرد و هم رجال فرهنگی و سیاسی را شامل میشود. اهرم دوم حفظ قدرت برای اردوغان ساماندهی به اقتصاد متزلزل ترکیه است که به دلیل سیاست خارجی پر ریسک، آسیب دیده است. لذا سیاست مشت آهنین در داخل به همراه آرام کردن مناسبات دو جانبه با روسیه، ایران و یا عراق، انرژی قابل توجهی به اقتصاد ترکیه خواهد بخشید. از آنجا که اسلامگرایی مطلوب آمریکاییها در منطقه، اسلامگرایی وهابی و تکفیری است، جریان انحرافی در اولویت آمریکا قرار ندارد ولی نباید برای اسلام وهابی مزاحمت ایجاد کند و یا در رقابت با آن قرار گیرد. به همین دلیل اردوغان علیرغم تهدیدات خود در مقابل اروپاییها، قصد جدی برای مصوب کردن قانون اعدام ندارد و حداکثر از اهرم مهاجران سوری در مقابل اروپا استفاده خواهد کرد تا امتیازهای مطلوب از اروپا را دریافت کند و اردوغان در شرایطی نیست که امروز وارد یک چالش جدی با اروپا شود و بخش مهمی از اقتصاد و صنعت و امنیت بانکی خود را با بیثباتی روبهرو کند.
اگر اردوغان به دلیل شرایط امروز ترکیه و آسیبپذیریهای امنیتی خود، مقداری از نقش فعال بیبدیل در حمایت از تکفیریها و لجستیک آنها را بکاهد، میتواند برای حل بحران سوریه نقش ایجابی داشته باشد و هرگونه مانور بر روی کاهش حمایت از داعش، را باید فریبکاری دانست چرا که مسئله اصلی امروز در سوریه جریانهای تکفیری همپیمان با جبهةالنصره است که با نام جبهه فتحالشام تغییر نام پیدا کرده است و ترکیه نیز حتی در درگیریهای اخیر جنوب غربی حلب در هماهنگی و همکاری فعال با آنها بوده است.
لذا سیاست خارجی دکتر ظریف که مطالبهگری روشنی در سفر به ترکیه ندارد، نباید،گسترش مناسبات دوجانبه را بدون متعادلسازی ترکیه در سوریه و نقش حمایتی از تکفیریهای القاعدهای در نظر بگیرد.
همانگونه که عادیسازی روابط با روسیه، تدریجی و در مقابل گامهای عملی ترکیه در سوریه و یا مطالبات امنیتی روسهاست، گسترش روابط دوجانبه با ترکیه باید فرمول جدید تجاری دوجانبه و امنیتی در سوریه به اجرا درآید.
اگر تأمین امنیت داخلی ترکیه در مقابل جریانهای کودتایی - آمریکایی، اولویت اصلی اردوغان است اهرم اقتصادی که در ساماندهی مناسبات با روسیه،ایران و عراق و برخی حوزههای دیگر شکل میگیرد تا اردوغان را در مقابل اروپا و آمریکا، مستحکم نشان دهد، نباید بدون ما به ازاء تقدیم شود.
اردوغان در مناسبات با رژیم صهیونیستی، به خوبی میداند که صهیونیستها با اسلامگراهای آمریکایی و یا وهابی روابط عمیقتری داشته و دارند و با جریانهای سیاسی و یا قومی هم همین قاعده از سوی صهیونیستها دنبال شده است و لذا روابط اخیر با رژیم صهیونیستی در سقف "دفع شرّ" صهیونیستهاست و اردوغان نمیتواند، صهیونیستها را شریک قابل اعتماد خود بداند و از آسیب آنها، خود و حکومت اخوانی را در امان بداند.